مِهراد

مِهراد جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن دارد

یه عکس دیگه

اینم یه عکس دیگه از پسر گلم که در برنامه فوتوشاپ ادیتش کردم. قربون اون لبخندت عزیزم ...

همیشه دوست دارم پسرم


تاریخ : 14 تیر 1392 - 07:27 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1619 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

عذرخواهی

سلام به همه دوستان عزیز که از این وبلاگ دیدین میکنند

من چند روز پیش نوشتم که مهراد دندون در آورده !

مهراد یه مدت زیادیه که دستاشو با عصبانیت میخوره و ما همش فکر میکردیم که میخواد زود دندون در بیاره.

چند روز پیش به علت اینکه من یه مدته تعمیرات کارخانه شروع شده و تا دیر وقت کارخانه هستم مهراد و مامانشو فرستادم تهران پیش مامان بزرگ و بابا بزرگ مهراد تا تنها نباشند.

همونروز مامانش زنگ زد که مهراد دندون در آورده و من از خوشحالی اومدم اینجا و این مطلب را نوشتم و تلفنی هم به خیلیها خبر دادم و از مامانش خواستم که از دندونش عکس بگیره و برام بفرسته که بعد از چند بار پیگیری این موضوع مامانش گفت که اشتباه کرده و روی لثه مهراد جوش سفید زده بوده و زیر لثه اش هم سفید شده بوده و فکر کرده که اون جوش نوک دندونه مهراده که نوک زده.

بهرحال از همه دوستانی که تبریک گفتند کمال تشکر را دارم و باز هم عذرخواهی میکنم که خبر اشتباه بود .

خودم بیشتر از همه حالم گرفته شد.

همیشه پیروز باشید.


تاریخ : 13 تیر 1392 - 19:06 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1466 | موضوع : وبلاگ | 9 نظر

یه خبر فوری و دست اول . 10 تیرماه 1392

یه خبر فوری و دست اول
مِهراد امروز بعد از سه ماه و هفت روز اولین دندونش در اووووووووومدددددددددددد . هورااااااااااااا :)

تاریخ : 11 تیر 1392 - 01:58 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1620 | موضوع : وبلاگ | 18 نظر

90 روزگیت مبارک پسرم

این عکسو بابایی دیروز در تاریخ 3/تیرماه/92 به مناسبت 90 روزگیه آقا مِهراد مصادف با ولادت حضرت قائم عجل الله تعالی فرج ( 255 ه.ق) گرفته شده و در برنامه فوتوشاپ EDIT شده و جدیدترین عکس پسرم تا این لحظه است .

از اون بالاها داره دنبال حضرت مهدی میگرده عزیزم .....

و اما ورژن دوم عکس که به نظر خودم طبیعیتره


تاریخ : 04 تیر 1392 - 19:46 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1974 | موضوع : وبلاگ | 17 نظر

اولین کلمههه

اول از همه , از همه عزیزانی که نگران سلامت مهراد بودند و راهنمایی میکردند تشکر میکنم و باید بگم که به لطف خدا حالش خیلی خوبه .

و اما یک خبر فوری و مهم ....

ما الان خونه عمه شیما ی آقا مِهراد هستیم .

اصلا باورم نمیشه که چند دقیقه پیش مهراد حدود ساعت 15:50 در حالی که داشت بهونه گیری میکرد خیلی واضح گفت : مامان :)

اشک توی چشمای مامانش جمع شد و درحال حاضر مهراد بغل مامانش داره شیر میخوره .

پسرم اولین کلامت مبارک عزیزم :) در ضمن رکورد شکوندی عشقم .... بووووووووووس


تاریخ : 01 تیر 1392 - 00:30 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1681 | موضوع : وبلاگ | 15 نظر