مِهراد

مِهراد جان تا این لحظه 11 سال و 28 روز سن دارد

مالزی 2

بابا بزرگ و مامان بزرگ برای آقا مهراد یه اسب چوبی خریدن که خیلی هم دوستش داره .

 

مهراد فهمیده که اگه بخواد کانالهای تلوزیونو عوض کنه باید کنترل رو به سمت تلوزیون بگیره و دکمه هاشو فشار بده . قربون اون ژست و لم دادنت عزیزم . منو یاد خدا بیامرز پدر بزرگ خودم میندازی .

آقامهراد و مامان بزرگش

و کلی عکس دیگه , بدون شرح ...

 

 

مهراد و عمو علی

 


تاریخ : 27 بهمن 1392 - 02:07 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 2390 | موضوع : وبلاگ | 20 نظر

مالزی 1

سلام دوستان

ما رسیدیم مالزی و جای همتون خالیه اینجا .

هواپیما 3 ساعت و نیم تاخیر داشت ولی مهراد اصلا ناراحتی نکرد . ساعت پرواز ساعت 22:20 بود ولی تا ساعت 2 صبح طول کشید . مهراد تا ساعت 1:30 بیدار بود و هر نی نی یو میدید کلی ذوق میکرد.

از اونجاییکه در هواپیما مهراد صندلی نداشت باید بغل ما میخوابید که خیلی هم برای ما سخت بود و هم خودش راحت نبود چون باید 8 ساعت این حالتو تحمل میکردیم .

برای همین با مهماندار صحبت کردم که من تا حالا با نوزاد پرواز نکردم و آیا امکاناتی برای خواب نوزاد دارید یا نه ؟ که گفت میتونن براش تخت بیارن ولی باید جامونو تغییر بدهند تا بتونن در جای جدید تخت رو برای مهراد نصب کنند و بعد از آن مهراد تا خود مالزی راحت خوابید .

همونطور که در تصویر هم میبینید وقتی جامونو عوض کردیم دیدم یه نی نیه دیگه هم کنارمونه که بغل مامانش به سختی خوابیده برای همین باز با مهماندار صحبت کردم تا اون نی نی با مامان و باباش بیان کنار ما و برای اون نی نی هم تخت بیاری و مهماندار هم همین کار رو کرد و کلی اون نی نی و مامان و باباش خوشحال شدند.

هوا اینجا خیلی گرم و شرجیه و موهای سر مهراد همش خیس میشه . امیدوارم سرما نخوره .

مهراد دیروز پس از رسیدن به مالزی و بازی با عمه ها و بابابزرگ و مامان بزرگ و عمو علی که برای اولین بار از نزدیک دیدش و کلی شیطنت خوابید و امروز هم که بیدار شد رفت حمام و دوش گرفت و الان هم میخوایم ناهار بخوریم و بعدش بریم بیرون و کلی عکس برای دوستای آقا مهراد بذاریم .

واییییی راستی یادم رفت بگم !

الان حدود یک هفته هست که دو تا دندون بالاییه مهراد هم در اومده و دیگه درست و حسابی میتونه گاز بگیره . پسرم 4 دندونی شد :)


تاریخ : 24 بهمن 1392 - 16:25 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 2097 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

12 بهمن ماه 1392

باسلام خدمت همه دوستای خوب مهراد جون

امروز ما بلیطمونو برای رفتن به مالزی ok کردیم و تا 10 روز دیگه راهی میشیم . امیدوارم پرواز طولانی پسرمو اذیت نکنه .

الان میخوام یه سری عکس دیگه هم بذارم برای همین قبلش یه توضیح میدم که مهراد آواز خوندنو خیلی دوست داره . من معمولا وقتی پشت فرمون ماشین میشینم و با مهراد و مامانش میریم بیرون برای پسرم آواز میخونیم و اون هم با صداهای ممتد آآآآآ اَاَاَاَ و اصوات دیگه سعی میکنه مارو همراهی کنه .

ترانه های شاد 6 و 8 رو خیلی دوست داره و با شروع شدم ترانه شروع میکنه به دست و پا زدن و ذوق کردن.

عزیز امیدوارم که این لبخند روی لبات همیشگی باشه و همیشه شاد باشی .

مهراد عاشق حمام رفتم و آب بازیه و اگه به خودش باشه روزی 3 تا 4 بار گیر میده که بریم حمام و خودشو به طرف حمام میکشونه و میگه : آببببهههه

آقا مهراد در حال آواز خواندن با موهای فشن

 

چند وقت پیش جشن تولد دُرنیان ( دختر یکی از دوستای مامانی ) بود و شما برای اولین بار در جشن تولد شرکت کردی و از اینکه اینهمه کوچولو دوروبرت بود کلی متعجب و ذوق زده شده بودی و میخواستی با همه بازی کنی . جاتون خالی خیلی خوش گذشت .




تاریخ : 12 بهمن 1392 - 22:24 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 2123 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر


تاریخ : 10 بهمن 1392 - 07:44 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 1061 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

یک سری عکس جدید

لات لات لاتم من . پسر بابامم من :)

قربون اون ژست گرفتنت عزیزم

عکس دندون آقا مهراد . 2 ماه پیش

یادگاری آقا مهراد روی تخت مامان و بابا . 2 دقیقه حواسم نبود دیدم مهراد داره با دندوناش تختمونو گاز میگیره ...

وقتی پسرم خیلی گشنش میشه ....

خونه بادی پسرم


تاریخ : 08 بهمن 1392 - 20:38 | توسط : بابای مِهراد | بازدید : 2736 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر