قربون اون موژه های بلند و خوشگلت بابایی :)
وزن تقریبی : 1 کیلو و 400 گرم
مِهراد جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 10 روز سن دارد
24 دی رفتیم برای سونوگرافی مجدد در هفته 27 شکل گیری پسر بابا .
پسرمو دوباره دیدیم . خیلی جیگری و تپلو شده :)
قد 33.5 سانتیمتر
وزن 1.07 کیلوگرم
دلم میخواد ازش فیلم و عکس سه بعدی بگیرم تا کاملا بتونم چهره پسرمو ببینم , ولی شنیدم ضرر داره ...
الهی بابا فدای اون لپهای قلمبه و لبخند قشنگت بشششششهههه :)
عکس بعدی پسر گلمون که داشت برای مامان و باباش دست تکون میداد .. :)
فدای اون انگشتای کوچولوت عزیزم
الهی قربونش بشم , توروخدا ببینید چطوری پاهاشو انداخته روی هم ... :)
عزیزم , من و مامانت بی صبرانه منتظر به دنیا اومدنت هستیم .
راستی یادم رفت بگم که ایندفعه رفته بودیم بیمارستان پاستورنو ( میدان آرژانتین , خیابان بخارس ) پیش دکتر شاکری و پس از تایید سلامت پسرم و مامان جونش گفت که تاریخ تولدش 22 فروردینه :)
هرچی خدا صلاح بخواد ولی من خودم دوست دارم که دوم اردیبهشت به دنیا بیاد یعنی 2/2/1392 :)
خیلی تاریخ باحالی میشه در غیر اینصورت بازهم هر تاریخی بشه برای من روز مقدسی خواهد بود عزیزم .... بوووووووووس
امروز پسرم دقیقا 5 ماهش شد. رفتیم دکتر و پس از سونوگرافی سلامت و رشد خوب پسرمو اعلام کرد . قلب و ستون فقرات و قفسه سینه و کلیه استخوان بندیهاشو نشونمون داد .
لحظه خیلی قشنگی بود .
تاریخ تولدش احتمالا 27 فروردین 1392 خواهد بود .
در 2 ماهگی فرزندمون , او زمانی که جنسیتش هنوز معلوم نبود خواب دیدم که فرزندمان پسر است و در خواب او را آرمان صدا میکردم , اسمی که هیچ وقت به آن حتی فکر هم نکرده بودم ولی در معنای خود تمامی افکار من را داشت . پس از این خواب دیگر هیچ اسمی به غیر از آرمان به دلم نشست و پس از آنکه از پسر بودن او اطمینان حاصل کردیم گفتم که اسمش را آرمان بگذاریم .
آرمان به معنی آرزو ، حسرت ، کمال مطلوب ، مراد و خواسته ؛ تصوراتی که برای ساختن جنبههای گوناگون زندگیِ مطلوب در ذهن انسان هاست ، آنچه باید باشد و به آن میاندیشیم .
امروز مادرش هم نظر موافق را در مورد نام آرمان داد .
از امروز پسرمو آرمان صدا میکنیم .
سلام آرمانِ بابا و مامان :)
در ضمن فامیل پسرم قربانیان است .
آرمان قربانیان
خیالمون راحت شد . همونی شد که توی اینترنت خونده بودم . دکتر گفت هیچ مشکلی نیست و هیچ دارویی هم نداد .
خدایا شکرت
امشب خیلی استرس دارم . مامانی امروز تست مرحله دوم غربالگری که انجام داده را به دکترش نشون داد و دکتر گفت که هورمون T4 مقدارش 14 زیاده و خواست که دکتر اسدیان متخصص غدد فردا در موردش نظر بده .
خودم تمام سایتها را زیر و رو کردم و با اطلاعات به دست آورده به این نتیجه رسیدم که با توجه به نرمال بودن بقیه آزمایشات این افزایش هرمن بخاطر باردار بودن مامانه و طبیعی است و بعد از زایمان دوباره به حالت اولیه خود بر میگردد و هیچ مشکلی برای مامان و نی نیِ مامان و بابا بوجود نخواهد آمد , ولی باز خوابم نمیبره ...
همیشه سلامت باشی عزیزم
با امید به خدا