اول از همه , از همه عزیزانی که نگران سلامت مهراد بودند و راهنمایی میکردند تشکر میکنم و باید بگم که به لطف خدا حالش خیلی خوبه .
و اما یک خبر فوری و مهم ....
ما الان خونه عمه شیما ی آقا مِهراد هستیم .
اصلا باورم نمیشه که چند دقیقه پیش مهراد حدود ساعت 15:50 در حالی که داشت بهونه گیری میکرد خیلی واضح گفت : مامان :)
اشک توی چشمای مامانش جمع شد و درحال حاضر مهراد بغل مامانش داره شیر میخوره .
پسرم اولین کلامت مبارک عزیزم :) در ضمن رکورد شکوندی عشقم .... بووووووووووس